داستان برج دختر استانبول

دوست داران استانبول

داستان برج دختر استانبول

۱۵۲ بازديد

يكي از جذاب ترين بناهاي استانبول برج دختر است، بنايي مربوطه به قرن چهارم كه در يكي از جزيره هاي كوچك بخش آسيايي استانبول قرار گرفته است، بنايي كه تاريخ و داستان جالبي دارد. برج دختر تك و تنها در آب هاي استانبول به ويژه هنگام غروب آفتاب بسيار ديدني است. ديدن اين برج يكي از بايدي هاي تور استانبول است. با تورباتو همراه باشيد تا باهم نگاهي به تاريخ شنيدني برج دختر در استانبول بياندازيم.

حتما اين جاذبه را ببينيد: در سفر به استانبو و رزرو تور استانبول حتما بايد به اين برج دختر برويد و در كنار آن عكسي بگيريد.

در سفر به استانبول كمتر كسي است كه اين جاذبه ي ديدني را نبيند و از دورها عكسي از آن نياندازد. اين بنا مثل ديگر جاذبه هاي معروف استانبول يك سمبل هميشگي است. در تور استانبول ما پيشنهاد مي كنيم حتما زماني را صرف ديدن اين جاذبه كنيد، حتي مي توانيد از دورها عكس ها خلاقانه از آن بياندازيد. اگر با كشتي از قسمت آسيايي با سمت اروپايي استانبول رفتيد به احتمال زياد با فاصله ي كمي از كنار برج دختر رد خواهيد شد.

تاريخچه كوتاهي از برج دختر:

برج دختر با فاصله ۲۰۰ متر از ساحل اسكودار در يك جزيره ­ي كوچك در ورودي جنوبي تنگه ­ي بسفر قرار دارد. هرچند دقيقا مشخص نيست كه برج در چه زماني ساخته شده است، سبك معماري به سبك معماري ۳۴۰ پيش از عصر حاضر شبيه است. اين مكان ديدني قبلا با نام ليندروس و داماليس (نام همسر خاريس پادشاه آتن) شناخته مي­ شد. همچنين در دوره­ي امپراتوري روم شرقي با نام آركلا به معني قلعه ­ي كوچك معروف بود.

چه بلايي سر برج دختر آمد؟

برج دختر در استانبول Maiden’s Tower طي قرون مختلف براي اهداف بسيار متفاوتي مورد استفاده قرار گرفت، از جمله به عنوان مركز جمع­ آوري ماليات كشتي­هاي تجاري، برج دفاعي و فانوس دريايي. در اپيدمي وباي سال ۱۸۳۰، به يك بيمارستان مخصوص قرنطينه و ايستگاه راديويي تغيير يافت. در سال ۱۹۶۴، ساختمان به وزارت دفاع و سپس ۱۸ سال بعد به شركت­هاي دريايي واگذار شد. به دنبال تعدادي بازسازي، در حال حاضر برج دختر در استانبول يك جاذبه ­ي گردشگري است، رستوراني در طبقه­ي همكف دارد كه خوراك­هاي سنتي تركي را به همراه منظره ­هاي عالي ارائه مي­ دهد. در اين مكان موزه­اي با ورودي رايگان نيز وجود دارد.

افسانه برج دختر:

جدا از تاريخچه­ ي آن، برج دختر در استانبول موضوع چند افسانه نيز بوده است. طبق شنيده­ ها، مرد جواني كه با نام ليندروس شناخته مي ­شد عاشق راهبه­اي به نام هيرو شد كه در اين برج زندگي مي­كرد. هر شب، هيرو آتشي بر مي ­افروخت تا معشوقش را به اين جزيره­ ي كوچك راهنمايي كند. با اين وجود، يك شب، آتش بوسيله­ ي طوفان از جزيره خارج شد و ليندروس راهش را گم كرد و در تنگه­ي بسفر غرق شد. هيرو چنان تحت تاثير اين موضوع قرار گرفت كه نتوانست مقاومت كند و خودكشي كرد.

داستان ديگر از برج دختر:

داستان ديگر اين است كه طالع­ بيني به پادشاه گفت كه دخترش در اثر نيش ­زدن مار خواهد مرد. براي محافظت از او، پادشاه قلعه­ اي در دريا ساخت كه دخترش در آن­جا با امنيت زندگي كند؛ با اين وجود، ماري كه در جعبه­ ي ميوه مخفي شده بود، به جزيره راه يافت و دختر پادشاه بعد از نيش ­زدن مار درگذشت.

آخرين افسانه برج دختر:

آخرين افسانه مانند دو افسانه ي قبلي جالب است، باتال قاضي، داستان مردي با اين نام را دنبال مي­كند كه گفته شد عاشق دختر تكفور (حاكم مسيحي) شد. تكفور مانع از رسيدن آنان به يكديگر شد و دخترش را در قلعه محصور كرد، سپس باتال قاضي به جزيره حمله كرد و عشقش را ربود و به سمت غروب فرار كرد. گفته مي­ شود كه اين سخن مشهور، “او كه اسب را برمي­دارد، از اسكودار ميگذرد” از اين داستان گرفته شده است و به اين معني است كه آن­هايي كه بدون انديشه ­ي بسيار زياد، عمل مي­ كنند زودتر به اهدافشان مي­ رسند.

 

تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در رویا بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.